رمان زندگی دوعاشق پارت۱ (منحرفی)
خب این رمان منحرفیه
رمز: ۱۲۳
برید ادامه
خب این رمان منحرفیه
رمز: ۱۲۳
برید ادامه
💖💖
برو ادامه مطلب مهمه
برو ادامه مطلب
💝💝
💝💝
ببخشید دیر دادم
رمز :1391
مرینت
لباسمو پوشیدم میکاپم رو انجام دادم و خودمو مرتب کردم
که وقتی منو میبینن نگن که زن آدرین آگراست چه قدر نا مرتبه
کیفمو برداشتم و به سمت در رفتم
کمی بعد....
۳ دیقه ی دیگه به محل قرار میرسم.. (منظورم محل قرار آدرین با عکاس)
رسیدم آدرین داشت عکس میگرفت که من رفتم پشتش وایسادم که هم تو عکس باشم هم بترسونمش
چیک 📸عکس گرفته شد آدرین نفس عمیق کشید و گفت:وای خیلی خسته شدم باید برم خون....پخ(به معنای ترسوندن)...جیغ کوتاه
آدرین:وای ترسیدم مرینت....
سلام
_سلام 😁😁😁
+خنده نداره نخند😠
_🤣🤣🤣🤣🤣😂😂
+میگم خنده نداره ترسوند خنده دار نیست😠😠
_🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣وای خدا 😂😂😂 عالیی بود
×آقای آگراست
+هیسسسسس نخند.....
بله بفرمائید
×ایشون زن شما هستن؟
+هیچکس درمورد مرینت ازم سوالی نمی پرسه
×ایشون بهشون یک کیف با برند معروف و گرون قیمت هدیه داده میشه
_😲
+😯
کمی بعد...
تو خونه
آدرین
لباسامونو دراوردیم و رفتیم دوش گرفتیم و بعد مرینت کیفشو گزاشت رو ی میز منم رفتم تو کیفشو بگردم
که یهو
_چیکار میکنی کثافت😡😡
+ هی هیچی ب بخدا کا کاری نکر دم
_چرا خودم دیدم
و زدم
مرینت
داشتم میزدمش که گفت
+بسههههه(با داد)
_😳😳(۱۰ ثانیه سکوت)🥺🥺🥺🥺
_گریه کردم و رفتم
آدرین
مرینت گریه کرد و رفت کم کم داشت هوا تاریک میشر و باید مرینت شام درست میکرد اما اون گریه میکرد به خاطر همین خودم دست بکار شدم
مرینت
بعد چند دیقه آدرین اومد
+عزیزم ببخشید میای شام بخوریم؟
_مگه شام داریم🥺
+بله😏
باهم شام خوردیم و دستپخت آدرین عالی بود
رفتیم روی تخت و خوابیدیم
شرط پارت منحرفی بعد
6 تا لایک7کامنت
پارت بعد منحرفی هست