
Nit and Mark p3
| 🐾𝑹𝒆𝒊
نیت:
امروز صبح با آلارم گوشی بیدار شدم حاضر شدم و به مدرسه رفتم
بپر ادامه
نیت:
امروز صبح با آلارم گوشی بیدار شدم حاضر شدم و به مدرسه رفتم
بپر ادامه
بزن ادامه
چندتا پروفایل ست آوردم با دوستاتون ست کنین
کمی لوکانِت
این دوتا خیلی کیوته
اووو مریکت
و این دوتا خوشگل آخری
منبع : سروش
از زبان نیت:
نمیدونم چرا مارک میخواست منو تو پارک مونسو ببینه؟
یعنی قراره درباره چی حرف بزنه؟
در راه خونه تا پارک همش این سوالات در ذهنم تکرار میشد.
معرفی رمان جدید
منتظر لایک و کامنت های شما هستم
مرسی که لایک میکنید و کامنت میزارید
نامه ای که روی میز کار پدرم بود رو برداشتم
بر روی جلده پاکت جمله "برای پسری که نتوانستم حس پدرانه ام را به او نشان دهم" خود نمایی میکرد.
دستی که تلاش داشت تا گلویم را در گودال بغض فرو ببرد کنار زدم و نامه را از پاکت دراوردم و شروع به خواندن کردم: