عمارت رویایے..❥

های

فصل ۱ تمام یس

مرینت:هی کاگاما من هنوز مطمعن نیستم که بچه دار شیم

کاگامی:آمممم ببخشید

مرینت:اشکال نداره اما من نگفتم که نمیشم میشم اما خراب کاری کرده دست خدمت کار

آدرین:اصلا بده خدمت کار بزرگ کن

مرینت:نه نه اصلا اون دیوانه ها از بچمون مراقبت کنه اصلا اصلا

آدرین:اکی اکی

کاگامی:من دیگه رفتم

آدرین:کجا

کاگامی:همون جایی که خانم

آدرین:آهان خداحافظ

مرینت:چی چی رو خداحافظ بیا کیک بخور

کاگامی:نه ممنون من باید برم

مرینت:نه بیا چای بخور و کیک

کاگامی:اما...........

آدرین:ول کن بابا بیا دیگه

کاگامی:آممم باشه ممنون

مرینت:خواهش

راوی:۲ساعت بعد

کاگامی:ببخشید مزاحم شدم

آدرین:شما مراحمید

کاگامی:آدرین واقعا به درد برادر کوچیک تر میخوری و واقعا هستی و ممنون که به خواهر بزرگ ترت احترام میزاری

آدرین:ممنون و بازم خوشحال شدم آمدی

کاگامی:ببخشیدا خداحافظ

مرینت:خداحافظ

آدرین:خداحافظ

مرینت:به کی خداحافظی میکنی رفت دیگه

آدرین:آهان

مرینت:بیا دیگه خدمت کار

خدمت کار:بفرمایید

مرینت:کوفت غذا ها رو جم کن

خدمت کار:چشم

آدرین:مرینت من واقعا خوشحالم که بچه دار میشی

راوی:۶ماه بعد