دلبر اغواگرp4.s1
خدایا گشادم کن دیگه نصف پارتارو دادم😂🤲🏻
•••••┈•••✾✨🌻✨✾•••┈••••
#دلــبر__اغــواگــر☘🧡!َ
「 #𝐏𝐚𝐫𝐭_4 」
آبشار موهاش تو هوا به رقص در اومد
موهای خرمایی لخت بلند
بوی یاس توی هوا پخش شد و ناخودآگاه چشمام بسته شد
شاید نصف قدش مو داشت
دست به دکمه اول پیرهنش زدم و میخواستم بازش کنم اما تقلا کرد
_اقا شاهان تو رو خدا
بی توجه بهش دو طرف پیرهن و گرفتم و کشیدم که دکمه ها از لباس جدا شد
حالا با یه تاپ دو بنده نارنجی رو به روم بود
روی بازو و کتفش کبو.دی بود اما تضاد پوست سفیدش با این کبو.دی ها منو داغ تر میکرد
مثل ابر بهار گریه میکرد و بدنش میلرزید
ترقوه باریکش چشمام رو خمار کرده بود
دستام رو روی شونه هاش گذاشتم و روی تخت درازش کردم
سرم رو توی گردنش بردم و عمیق بوییدم
بوی معرکه ای داشت ،از این بو ها که آدم رو دیوونه میکرد
هق هقش اوج گرفت
_تو مگه زن من نیستی ،پس وظیفه اینه که نیاز منو برطرف کنی
با دستای ظریفش دو طرف پهلوم رو گرفت
سرش رو گذاشت رو شونه ام
_اقا شاهان تورو خدا شما کاری که اقا شاهو کردن رو نکنین، من ..من میتر.سم
با شنیدن نام شاهو آتش خش.مم بیشتر شد و دکمه شلوارش رو هم باز کردم
نارین بلند بلند گریه میکرد و ازم میخواست کاری نکنم اما خش.م و هو.س توی وجودم شعله ور شده بود
وقتی میخواستم تاپ رو از تنش در بیارم با دیدن کبو.دی بزرگی روی پهلوش که همراه با یه خرا.ش عمیق بود با تعجب نگاش کردم
اروم با نوک انگشتم اون رو لمس کردم که محکم دستم رو گرفت
_آخ
پشیمون از کاری که میخواستم باهاش بکنم کنارش دراز کشیدم
•••••┈•••✾✨🌻✨✾•••┈•••••
یاح یاح یاح پارت بعدیو بزارم؟ یا اجازه بدم تو کف بمونید؟ 😂😂😂