عشق نا تمام p6
در این پیت میخواستم بگم
۱۳ تا پارت بهتره
ببخشید
بریم برای داستان
آدرین:برم بخوابم
مرینت:ها
راوی:فردا شد رفتن صبحانه بخورن
مرینت:صبحانه چی داریم
آدرین:مربای توت فرنگی پنیر خامه ای
مرینت:پنیر خامه ای من همیشه پنیر خامه ای خالی میخورم
آدرین:بله بله حتما بفرمایید
مرینت:ممنون
آدرین:گوشیم زنگ میخوره کلویی هستش
مرینت:چی بگو من اینجا نیستم
آدرین:میدونم الو
کلویی:سلام داشتی صبحانه میخوردی
آدرین:آره
کلویی:ببین امشب ساعت۸:۰۰ بیا خونم
آدرین:نه ممنون
کلویی:بیا دیگه
آدرین:چشم چشم حتما ممنون
کلویی:اون وقت رسوندیم خونم حالا تو بیا خونم
آدرین:آره آره حتما میام گفتی ساعت ۸ چند دقیقه
کلویی:گفتم ساعت ۸:۰۰ کارداری بیرون
آدرین:نه نه حتما میام
کلویی:مرسی ممنون خداحافظ بیایا ناراحت میشم
آدرین:میام حتما
کلویی:خوش تیپ بیای خداحافظ
آدرین:باشه خوش تیپ میام من همیشه خوش تیپم عزیزم خداحافظ
کلویی:خداحافظ
آدرین:درست که گفتم عزیزم اما من عاشق توهم هنوز
مرینت:ممنون
آدرین:من برم سره کار
مرینت:خداحافظ راستی کلویی بهت چی گفت
آدرین:ول کن بعدن میگم خداحافظ
مرینت:خداحافظ
راوی:آدرین:ساعت ۹:۰۰ صبح رفت و ساعت ۵:۰۰ عصر برگشت
آدرین:سلام مری
مرینت:سلام
آدرین:میشه صدات کنم مری
مرینت:حتما راستی گفتی برگشتن بهت میگم کلویی چی کار داشت حالا بگو
آدرین:گفت ساعت ۸:۰۰ شب بیا خونم راستی تو همه وسایلات رو اوردی
مرینت:نه فقط وسایل هایی که مهمن رو اوردم شاید وسایل های دیگرم و انداخته بیرون
آدرین:شاید میگم میخوای من رفتم ببینم انداخته بیرون
مرینت:آره آره حتما مرسی
آدرین:خوب من برم حمام و بعد بخوابم خسته شدم
راوی:آدرین رفت حمام و از حمامش تمام و رفت لباسش رو بپوشه و رفت خوابید
آدرین:پیشت پیشت پیشت
مرینت:ها با منی۰