تصویر هدر بخش پست‌ها

عمارت رویایے..❥

dream mansio

تغییر تنفر به عشق❤️

تغییر تنفر به عشق❤️

| ⭒ᴀʏɴᴀᴢ⭒

Part2

از زبان مرینت 

امروز هم مثل همیشه و قتی داشتم جواب سوالات را می نوشتم توی گوشم داد زد و داشتم زهر ترک می شدم 🍒🍓که یهو سمعکن را از داخل گوشم کشید و گوشم زخمی شد که خیلی درد داشت ولی مثل همیشه سمعکم را انداخت دور و نمی دونستم دیگه چی به مامانم بگم🍭💝

از زبان آدرین 

امروزم توی گوشش داد زدم ویهو سمعکش را کشیدم و گوشش خون اومد و اهمیتی ندادم و سمعکش را انداختم دور که یهو کلارا گفت ایندفه خیلی زیاده روی کردی😡

از زبان مرینت 

زنگ آخر بود و رفتم پیش آدرین که بازبان اشاره بهش بگم بیا باهم دوست شیم (بچه ها مرینت نمی تونه حرف بزنه)ولی ولی منو هل داد و وقتی باهاش دعوا کردم دفترم را انداخت داخل آب و پاهام خود به خودراه افتادن و و وقتی چشمام را باز کردم دیدم که تو آبم💧🌊🫐

از زبان آدرین

بهم گفت بیا باهم دوست شیم ولی من اونا هول دادم  و دفترش را تو آب انداختم بهش گفتم چی میگی که یهو رفت تو آب و فیلیکس گفت چقدر روانی هست💮🌸

فردا صبح از زبان آدرین

دیدم دباره دختره نیستش که استاد گفت آدرین تو اون را خیلی اذیت کردی حالا مادرش میخواد ببره مدرسه دیگه

ظهر از زبان آدرین 

مادرم منرا صدا زد و گفت باید بریم پیش مرینت و ازش عذر خواهی کنی و پول سمعک هاش رابدی🍆🥕

(بچه ها خوانواده آدرین فقیرن)

رفتیم بانک که دیدم مادرم تمام پسندازش 💸را گرفت و رفتیم و اون پولا را دادیم به مادر مرینت (بچه ها پول سمعک ها گرونه)

منم رفتم پیش مرینت و گفتم.......

_____________________________________خب خب این پارت هم تمام شد 🍭💝

اگر کم بود ببخشید🖤❤️