تصویر هدر بخش پست‌ها

عمارت رویایے..❥

dream mansio

عشق نا تمام p1

عشق نا تمام p1

| 🖤AVisa🖤

رمان جدید دادم

های

من مرینت هستم 

با خواهرم کلویی زندگی میکنم

و مادر پدر به چین رفتن

من و کلویی هم کلاسی هستیم

و کلا درس را تمام کردیم

من یک شغلی داشتم که کلویی ازم گرفت

و خیلی ناراحتم

کلویی:خدمت کار برو برام چای بیار

مرینت:من خدمت کار نیستم

کلویی:به توچه بیار

مرینت:ولم کن

کلویی:کجا

مرینت:میرم توی اتاق

کلویی:اول چای بیار

مرینت:نمی خوام

کلویی:نخوا پرو

مرینت:من نرفتم توی اتاق بجاش رفتم بیرون  داشتم قدم میزدم یک نفر پشت سرم بود از دوربین نگاه کردن دیدم که یک پسر خوش تیپ بود به نام آدرین

آدرین:خانم شماره بدم پاره کنید البته پاره که نکنید

مرینت:آممممم شماره

آدرین:بله 

مرینت:آره حتما

آدرین:بگید

مرینت: 09567894512090

آدرین::ممنون به تون زنگ میزنم

مرینت:حتما زنگ بزنید بای

آدرین:عه کجا خودم میرسونمتون

مرینت:نه ممنون

آدرین:خواهش میکنم بفرمایید

مرینت:آممم خوب نمیتونم

آدرین:چرا

مرینت:چون من یک خواهری دارم خیلی سخت گیره 

آدرین:ازت بزرگ تره

مرینت:نه هم سنیم شما چی

آدرین:بگم که تمام درسم

مرینت:پس هم سن خودمی

آدرین:عه