زندگی جهنمی ادرین p3
ادامه بپر که جانمی جانمی شتا لاقی باشه
خوب اول بگم که جای خالی ها رو پر نکردید .
چرا ؟
ولش میریم برای رمان
نکته این پارت کم است
نهههه نههه خدافظ نهههه
اههه
از زبان ادرین : نهار نخورده رفتم شرکت .
یه دوری زدم دیدم تلفن زنگ میخوره .
تلفن رو برداشتم بابای کاگامی بود که میشه برنامه ریز من که همیشه دستور هایی که میده باید انجام بشه .
مکالمه شون پایین نوشته آ یعنی ادرین ب یعنی بابای کاگامی.
آ : سلام اقا کاری دارید
ب : سلام ادرین اگرست کاری که دارم اینه که باید مرینت رو بکشی اون واستاده بود تا تورو ببره واسه خودش ...اون داره به تو خیانت میکنه اون با لوکاهست .
آ : چی من مرینتو بکشم نه نه مرینت همه وجودمه ( زر نزن بابا تو تا دیروز جاست فرد بازی تو داشتی ادامه میدادی )
من مرینتو بکشم نه نه اصلا نمیصرفه که دختر شما زده تو گوش زن من ...
بیب بیب
الووو الوووو
اههه قطع کرد من مرینتو نمیکشمممممم ........
ادامه دارد .
شرط رو من چی بزارم شما یه کامنت نزاشته بودید . یادتون رفته ؟ ۳ کامنت بدون کامنت های خودم بوداااااا!
داستان بیخ دار داره میشه ها
- شرط ۴تا کامنت و بدون کامنت های خودم و ۴ تا لایک
بای