?The end پارت ۲

ببینم از کدام رمان بیشتر استقبال میشه 😁😁😁

بچه ها خیلی ترسیده بودن چون تا حالا وارد اتاق فرار نشده بودن ولی طبق چیزایی که مارا به اونا گفته بود باید چند تا معما حل می‌کردن و میومدن بیرون 

 ( تق        تق          تق)

آلیس: فکر کنم صدای پا میاد 

پنلوپه: فکر نکن مطمئن باش 

صدای پا هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد تانک صدای یه پیرزن ز پشت سایه‌ها توجه اونا رو جلب کرد 

👵🏻 چون خیلی بچه‌اید می‌خوام چند تا نکته رو تکرار کنم یک اینجا خیلی قدیمیه و حواستون خیلی به خودتون باشه و دوم چون بچه‌اید می‌خوام کمکتون کنم راحت‌تر معماها رو حل کنید  سینیش رو طرف بچه‌ها گرفت 

👧🏼 آلیس: چند تاشو می‌تونم بردارم 

👵🏻همه اش برای خود تون 

پنلوپه سینی را از دست پیرزن گرفت و توش رو نگاه کرد 

توش چراغ قوه یک کاغذ که روش یه سری اشکال خاص کشیده بود و زیرشون حروف الفبا را نوشته بود یه اسپری یه چیزی شبیه صای ملکه‌ها یه سری بمب دودزا یه نامه و یه قیچی عجیب غریب و یه کاغذ که روش نوشته بود راهنمای استفاده از وسایل و تا شده بود 

پنلوپه کاغذ تا شده را فرداش و از آلیس که نور چراغ قوه رو روی کاغذ بندازه و شروع کرد به بلند بلند خوندن کاغذ 

خوب دخترا روی یواره‌ها را نگاه کنید و برای ترجمه کردن یه سری از اشکال از اون کاغذ ترجمه استفاده کنیم نور چراغ قوه هم کمکتون کمک می‌کنه کاغذهای سفید رو با نوشته ببینید اگر روی یک دیوار علامت قیچی دیدید حتماً همون جا قیچی رو باز و بسته کنید در غیر این صورت از قیچی اصلاً استفاده نکنید اگر این اتفاق افتاد با اسپری پر کنید اما اگر دستتون به اونجا خورد از بمب‌های دودزا استفاده کنید و بمب رو اونجا بزنید در آخر اگر با یه سری موجودات روبرو شدید نامه رو بهشو بدید نحوه کار با عصا رو هم خودتون می‌فهمید 

بعد از اون چراغ قوه رو خاموش کردن و وسایل داخل سینی رو ریختن داخل کیف عالیس اونجا شبیه یه راهرو بود و دخترا شروع کردن به ادامه دادنش ولی...

_______________________________________

واسه امروز بسه نظرتون راجبه این رمان چی بود می‌خوام یه روز در میون از هر کدوم از بزارم ولی اگر استقبال زیاد باشه بیشتر می‌ذارم مثلاً روزی دو پارت