داستان من... پارت 5
-من میرم اتاق
+ باشه
🪐از زبان آدرین 🪐
داشتم به این فکر میکردم که الان اگه برم بالا و مرینت رو سکس کنم چی میشه
- آدرین آدرین کجایی
+ هیچی
رفتم بالا از پشت در شنیدم مرینت داره آواز می خواند .
یهو در رو باز کردم.
دیدم مرینت داره وسایل هاشو جمع میکنه
+ مرینت داری چکار میکنی.
- تو چند روز داری روی مبل میخوابی
منم روی تخت .
دستاش رو گرفتم
+ نگران من نباش
بعد تشک رو آوردم زیر تخت
شب بود
من یه تیشرت سفید پوشیدم و مرین یه سوتین و یه شرت کوتاه
بوی مرینت همه جا بود
وقتی بیدار شدم دیدم مرینت رو بغل کردم و خوابیدم
بدو بدو لباس کار رو پوشیدم و مرینت رو بیدار کرم
+ مرینت بیدار شو
- آدرین امروز جمعه است
خب لباس هامو عوض کردم و خوابیدم
💟 از زبان مرینت 💟
وقتی بیدار شدم دیدم آدرین منو بغل کرده
کیر آدرین و کس من به هم دیگه چسبیده بود
- آدرین بیدار شو
+ یا خدا من اینجا چکار میکنم ؟