عشق نا تمام p10
👇🏻👇🏻
کلویی:چیه میخوایش
مرینت:آره بدش به من
کلویی:آخی عروسکش رو میخواد بیا بگیرش
مرینت:نه من.........
راوی:کلویی اون چیز رو زد به گردن مرینت و گفت
کلویی:برو بگیرش
راوی:و واقعا رفت
مرینت:من بازم عروسک میخوام
کلویی:نی نی کوچولو گریه نکن اما تو لیاقت عروسک های دیگری نداری
مرینت:کاشکی مادر پدر اینجا بودن
کلویی:ها اما تو نباید این رو بگی تو الان تلصمی
مرینت:جابجاش کردم با یک چیز دیگه
کلویی:ها بدش ببینم نه نه نشکونش
مرینت:ها شکوندمش
کلویی:نه نه
مرینت:آره آره آدرین بچه ها
رز:مرینت
آلیا:مرینت
مرینت:آدرین کجاست
رز:اون جاست
آدرین:مرینت حالت خوبه
مرینت:میشه گفت از کلویی بهترم
آدرین:خوشحالم میدونی کلویی مرینت نباید بره چین این تویی که باید بری
کلویی:وای وای خیلی ترسیدم
آدرین:بایدم بترسی
مرینت:همه تون خوبید
الیا:ممنون خوبیم تو چی
مرینت:آره ممنون
لوکا:راستی جولیکا کجاست
مرینت:جولیکا
رز:جولیکا
کیم:جولیکا
آدرین:جولیکا
رز:جولیکا
نینو:بچه این جارو
مرینت:جولیکا
رز:وای نه بازم نه
مرینت:من نباید میومدم پیش آدرین
الیا:اما یک چیزی
مرینت:چی
الیا:عاشق آدرین شدی
کیم:ها
نینو:ها
رز:ها
لوکا:ها
مرینت:لوکا ببخشید
آدرین:ها
لوکا:مگه بهش نگفتی
مرینت:الان وقت این حرف ها نیست
آدرین:اما...........
مرینت:بعدن آدرین
جولیکا:کمک
آدرین:بریم
مرینت:کلویی با بقیه کاری نداشته باش
کلویی:وای وای خیلی ترسیدم
آلیا:ها
رز:این ها دیگه کین
کلویی:به توچه
مرینت:مثلا واسه چی این کار ها رو میکنی
کلویی:به توچه