تصویر هدر بخش پست‌ها

عمارت رویایے..❥

dream mansio

𝐎𝐮𝐫 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐢𝐬 𝐧𝐨𝐭 𝐚 𝐥𝐢𝐞💋

𝐎𝐮𝐫 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐢𝐬 𝐧𝐨𝐭 𝐚 𝐥𝐢𝐞💋

| 𝙈𝙚𝙝𝙧𝙨𝙖

𝐏𝐚𝐫𝐭: 𝟕


کنار اریک نشستم و گفتم: مُرده شور تو و رابرتو ببرن


اریک: باز چته؟


من: اریک من یا تو رو میکشم یا رابرتو


اریک: باشه برو رابرت رو بکش


من: بیشور

و بعد با اعصبانیت از کنار رفتم و رفتم تو اتاقم و رفتم رو صندلی میز آرایشم نشستم و به خودم که تو آینه بود نگاه میکردم وای دارم دیوونه میشم یعنی پیتر الان داره چیکار میکنه و نگامو از آینه دزدم و نگاهی به دست راستم کردم و نگاه به ساعتی که رو دستم بود کردم و دست چپم روی نگین های ساعتم کشیدم بعضی وقتا میخوام این ساعتو بشکونم، خورد، کنم و ساعتو از دستم دراُوردم و از میز ارایش بلند شدم و رفتم سمت میزی که روش کتاب میخونم خب همون میز تحریر میشه گفت و رفتم رو صندلی چرخ دار
و رفتم رو صندلی میز نشستم و ساعت رو گذاشتم رو میز و کشو رو باز کردم و یک جعبه گرد سفید که قلب های قرمز براق کوچولو که داخلش من سوزن میزارم و درش رو باز  و یک سوزن برداشتن و سوزن رو گذاشتم رو میز و در اون جعبه رو بستم و کشو رو باز کردم و جعبه رو گذاشتم تو کشو و دره کشو رو بستم و سوزن رو که گذاشته بودم رو میز رو برداشتم و ساعت رو که اونور میز بود رو برداشتم و سوزن و ساعت رو کنار هم رو میز گذاشتم و یک نفس عمیقی کشیدم و سوزن رو برداشتم و یکم باش ور رفتم و باز سوزن شیشه روی ساعت رو برداشتم و یک نفس عمیقی کشیدم و سوزن رو دوباره برداشتم و با سوزن، عقربه بزرگ ساعت ور میرفتم که درش بیارم و بعد 2 دقیقه تونستم عقربه بزرگه رو دراوردم و بعد جعبه هه رو دراوردم و درش رو باز کردم و سوزن رو گذاشتم تو جعبه و جعبه رو گذاشتم تو کشو و عقربه رو برداشتم و رفتم سمت کمدم و دره کمدمو باز کردم و
و رفتم سمت گاوصندوق و عقربه رو کردم تو جای قفل و پیچوندم و درش باز شد و یکم گشتم تا برگه ای که درباره ازدواجمون و مهریم بود رو پیدا کنم ولی خیلی بونچاق و سند و اینا بود که یکم دیر شد که سند ازدواجو و برگه هایی که درباره مهریم بود رو پیدا و آها ایناهاش پیدا کردم و دره گاوصندوق رو بستم و میخواستم برم بیرون که یادم به ساعت اوفتاد وای نکنه این اسکل(اریک) دست به ساعت بزنه و رفتم سمت میز تحریر و نشستم رو میز تحریر و نشستم تا عقربه رو وصل کنم و بعد 5 دقیقه وصل شد و کاغذ ازدواج و مهریه رو برداشتم و ساعت رو تنم کردم و لباسام رو عوض کردم و کاغذ هارو گذاشتم رو میز

پوشیدمش و رفتم تو پذیرایی و رفتم پیش اریک و.......

    
       
              ━━━━━━༺💛༻ ━━━━━━

ببخشید چند روز پارت ندادم لطفا دوباره حمایت کنید و اخه رمز حسابم یادم رفته بود و یکم طول کشید یادم بیاد و لایک کامنت فراموش نشه