عشق نا تمام p9
🖤💚💛🧡💜❤💙💖
مرینت:ول کنید حالا من برم در رو بازکنم
رز:مرینت
مرینت:رز خیلی خوشحالم که اومدی
رز:من هم خوشحالم که دوباره تو رو دیدم
مرینت:بفرمایید تو
رز:ممنون
جولیکا:رز
رز:جولیکا ببخشید دیر اومدم
مرینت:نه خواهش میکنم آلیا هم دیر کرده آممم بفرمایید شیرینی
رز:نه ممنون تازه از دندون پزشکی اومدم
مرینت:واسه همین دیر کردی
رز:آره ولی آلیا رو نمیدونم
مرینت:من بهش زنگ بزنم ها در میزنن آلیا
آلیا:مرینت
مرینت:دیر اومدی
آلیا:ببخشید نینو کار داشت نینو بیا دیگه
نینو:اومدم مرینت تو خونه آدرین چی کار میکنی
مرینت:خوب یه کاری میکنم دیگه بفرمایید آدرین آدرین کجایی ها کجا رفتین بقیه آلیا ها آلیا نینو کجایید ها
کلویی:خوب گیرت انداختم
مرینت:تو اینجا چی کار میکنی برو همین الان
کلویی:وای وای خیلی ترسیدم من زیر حرف زور نمیرم بجاش به بقیه زور میگم
مرینت:من به حرفات گوش نمی کنم
کلویی:من که هنوز چیزی نگفتم هنوزم مثل همیشه ساده هستی یا خنگ
مرینت:درست ساده باشم ولی مهربونم دروغگو
کلویی:من دروغگو هم یا تو تو نرفتی چین
مرینت:میدونی این تویی که باید بری چین
کلویی:کسی نمی تونه من رو ببره چین من خودم اون کس رو میبرم هر جایی
مرینت:من رو نمیتونی ببری پین
کلویی:عه نمی تونم می تونم نمی خوای بپرسی چه جوری دوستات رو بردم از اینجا
مرینت:آره بگو بگو
کلویی:با این چیز میتونم به مردم زور بگم و اون ها به حرف من رو قبول کنن
مرینت:چی