عشق نا تمام p5
| 🖤AVisa🖤
💙💖
آدرین:خواهش میکنم
مرینت:ساعت چنده
آدرین:ساعت ۹:۱۵
مرینت:آها پس من برم بخوابم
آدرین:تو الان میخوابی من ساعت ۱۰:۰۰ میخوبم
مرینت:خوب من الان میخوابم
آدرین:هرجور راحتی
مرینت:شب بخیر
آدرین:شب توهم بخیر عشقم
مرینت:ها مگر نگفتم نگو عشقم بدم میاد
آدرین:خوب عاشقتم
مرینت:عاشقم باشی ولی جلو مردم نگو باش
آدرین:باشه
راوی:کلویی زنگ زد
مرینت:وای کلویی زنگ زد جواب بدم یا نه
آدرین:بده
مرینت:نه
آدرین:بده
مرینت:میفهمه که من بیدارم
آدرین:راست میگی سایلنتش کن
مرینت:کردم خوب من برم بخوابم اتاق من کجاست
آدرین:هرجا میخوای بخواب
مرینت:ممنون
آدرین:بیا پیش من
مرینت:نه نه اصلا نمیخوام
آدرین:من عاشق توهم
مرینت:اما من نیستم
آدرین:باشه نباش
مرینت:اصلا نباید میگفتی بهم
آدرین:آره کاشکی نمی گفتم قلت کردم
مرینت:من رفتم بخوابم
راوی:مرینت خوابید و آدرین اومد لب مرینت رو بوسید