تصویر هدر بخش پست‌ها

عمارت رویایے..❥

dream mansio

Nit and Mark p2

Nit and Mark p2

| Rei

بزن ادامه 

از زبان مارک :

بعد از صحبت با نیت به خونه رفتم

+سلام مامان

_سلام پسرم به موقع اومدی نهار حاضره لباساتو عوض کن بیا برای نهار

+چشم مامان 

اول از همه دست هام رو شستم و بعدش لباسامو با یک تیشرت و شلوار راحت عوض کردم 

بعد از نهار به اتاقم رفتم لبتابمو باز کردم و به بخش ایمیل ها رفتم 

_داری چیکار میکنی؟ 

+زیگی میخوام پی دی اف بخش اول داستانمون برای مارک بفرستم

_میشه بزاری منم بخونمش؟ 

+نه نه نه تو باید صبر کنی تا کامل شه بعد بخونیدش؟ 

_لطفاا🥺🥺

+نه نمیشه

_خیله خب باشه 

کارای زیگی واقعا بامزس 

اینم از این و ارسال 

 

از زبان نیت:

دینگ

_صدا چی بود؟ 

+صدا پیامام بود اریکو 

خب انگاری مارک پی دی اف رو فرستاده 

فایل رو دانلود کردم و از مارک تشکر کردم. 

شروع کردم به خوندن 

حدود 10 صفحه ازش رو خوندن این پسر دستاش معجزه میکنه بعضی از دیالوگ هاش منو بدجوری یاد گذشته مینداخت :

_دارم باهات حرف میزنم گوش میکنی؟ 

_سر من داد نزن 

_پس دوستیمون چی؟ 

_نمی‌فهمم خودم رو

تا به اینجا که داستان فوق العاده ای شده بود 

چقدر زود وقت شام شد 

بعد از شام رفتم و خوابیدم 

 

آنچه خواهید خواند :

کارمون سخت شده بود 

نیت رو دیدم

سلام مرینت

 

 

 

اریکو کوامی نیت 

زیگی کوامی مارک