تصویر هدر بخش پست‌ها

عمارت رویایے..❥

dream mansio

Nit and Mark p1

Nit and Mark p1

| Rei

از زبان نیت:

نمیدونم چرا مارک میخواست منو تو پارک مونسو ببینه؟ 

یعنی قراره درباره چی حرف بزنه؟ 

در راه خونه تا پارک همش این سوالات در ذهنم تکرار میشد. 

بالاخره به پارک رسیدم کمی سرمو چرخوندم ولی نتونستم اثری از مارک پیدا کنم. تصمیم گرفتم تا بهش زنگ بزنم:

+سلام پسر کجایی تو 

_سلام بر تو ای نیت بزرگ رسیدی؟ 

+آره میشه بگی کجا بیام؟ 

_کنار دریاچه منتظرتم

+اهااا دیدمت دیدمت اومدم

 

... 

... 

... 

+مارک چرا بین این همه جا اینجا قرار گذاشتی؟ 

_تو گوگل پیداش کردم فکر کردم خوبه اگه تنوع بدیم 

+آره بنظر منم جای خوبیه. خب پسر بگو ببینم کار مهمی که میگفتی چیه؟ 

_خب ببین نیت من یک ایده فوق العاده دارم یک داستانی رو شروع کردم به نوشتن که فقط با کمک تو میتونم  تبدیل به یک کمیک عالی کنمش

+این خیلی خوبه، میتونی بخشی که ازش رو نوشتی رو برام ایمیل کنی؟ 

_آره آره حتما وایی خدا خیلی ذوق دارم 

+تو فوق‌العاده ای مارک میدونی؟ 

(اینو زیر لب گفتم) 

_چیزی گفتی نیت؟ 

+نه نه هیچی 

بعد از مکالممون کمی تو پارک قدم زدیم و هرکدوم به خونمون برگشتیم 

 

آنچه خواهید خواند :

پس دوستیمون چی؟ 

نمی‌فهمم خودم رو

سر من داد نزن