تصویر هدر بخش پست‌ها

عمارت رویایے..❥

dream mansio

تنها عشقم پارت 3

تنها عشقم پارت 3

| Starnge thing

نتونستم تحمل کنم پست گذاشتم

شاید امشب یا فردا پارت 4 رو گذاشتم

خب اینم از رمان

وقتی بلند شدم دیدم لباسام تنمه و الکسم کنارم خوابیده بود

بعد یاد آدرین افتادم

گوشیم رو نگاه کردم ۳ تا پیام از طرف آدرین

+عزیزم کجایی چرا جواب نمیدی

نوشتم

_نگران نباش خونه ی آلیام

بعد سریع نوشت

+باشه عزیزم نگران شدم تا ساعت 6 بیا خونه میخوایم بریم بیرون

_باشه

رفتم زنگ زدم به آلیا

اومدم اینور که الکس بیدار نشه

÷سلام

_سلام آلیا میتونم بیام خونتون؟

÷اره چرا که نه

_ممنونم

رفتم تو اتاق دیدم الکس بیدار شده

=سلام خوبی

_آره خوبم ، باید برم خونه ی آلیا ببخشید

=اشکالی نداره از صبح اینجایی

_باشه ممنونم من رفتم

=باشه بازم بیا

_👋🏼👋🏼👋🏼

اومدم بیرون و اسنپ گرفتم که آلیا زنگ زد

÷سلام چرا نمیای خونتون که به خونمون نزدیکه

_من خونه نبودم بیرونم

÷کجایی ؟

_ الان نمیتونم بگم فقط آدرین زنگ زد بگو خونه ی شمام بعداً توضیح میدم خدافظ

÷ باشه خدافظ

اسنپ رسید رفتم و سوار شدم

آدرین

نگران مرینت بودم حالا گفت خونه ی آلیاس پس میرم

رفتم دوش گرفتم و لباسمو عوض کردم یه عطر خوبم زدم کیلیدو برداشتم و راه افتادم

مرینت

_سلا آلیا خوبی ببخشید

÷سلام مرسی اشکالی نداره

_ لطفا آدرین اومد هیچی نگو

÷چرا

_داستانش طولانیه ( و کل ماجرا رو گفت)

÷وای دختر

_لطفا چیزی به آدرین نگ ....(صدای زنگ در)

÷الان میام

+سلام آلیا

÷سلام آدرین خوش اومدی

+ممنونم مرینت اینجاست ؟

÷آره .... مری آدرین کارت داره

_باشه اومدم....سلام

+سلام مری

÷بیا تو آدرین

+نه من کار دارم باید برم خواستم ... مرینت بیا بریم

_ الان ؟..... باشه

÷خدافظ     +👋🏼👋🏼👋🏼          _👋🏼👋🏼

تو ماشین

+مرینت خوبی

(مرینت دل درد داشت)

_آره............نه

+چرا؟

_نمیدونم

باشه بریم دکت..........

راوی

مرینت و آدرین تصادف کردن و سر و دستشون شکست

کمی بعد تر

مردم

*وای یه کی به بیمارستان زنگ بزنه

^عجب تصادف سنگینی

=ای وای مرینت

(یادتونه این کی بود؟)

 

 

 

 

 

 

پارت بعد ۵لایک ۵ کامنت

 

2255 کاراکتر

بای بای